ارزیابی دیرهنگام یا اگر ایرانی‌ها در انتخابات ایالات متحده حق رای داشتند -2

قسمت اول این مطلب در اینجا آمده‌است.

اما در این بین ناچیز بودن طرفداران حزب دموکرات در ایران بیشتر به این دلیل است که اصولا آشنایی فرزندان و پدران انقلاب ایران با سیاست از نوع آ<ریکاییش تنها حداکثر به زمان نیکسون قد می‌دهد.

و اما دسته‌ی سوم نه به جایگاه حزبی کاندیدا می‌اندیشند و نه به عقاید و تفکر و مرام او. اصولا لیبرال یا محافظه‌کار بودن. سوسیالیست (مگه هس) یا کاپیتالیست بودن نامزد برای این دسته آنچنان تفاوتی نمی‌کند. این دسته برای انتخاب خود بیشتر وابسته به رسانه‌ها هستند (چه جالب دسته‌بندی طرفداران در ایران چقدر شبیه به درون آمریکاس!)

دسته‌ی چهارم هم شامل دسته‌های هوچی‌گر و مسخره می‌شود که این وسط دنبال مستمسکی برای گیر دادن به یکی از دو کاندیدا می‌گردند.

در ادامه به بررسی موردی موضع‌گیری‌های مختلف ایرانیان در مقابل نامزدهای انتخاباتی ایلات متحده می‌پردازم که تاکنون با آنها مواجه شده‌ام. نکته‌ی مطلب اینجاست که اغلب این افراد بنا به دلایلی مشترک مواضعی متفاوت دارند.

گروهی از ایرانیان از پیروزی اوباما در انتخابات ایالات متحده استقبال می‌کنن. دلیل آنها اظهارات اوباما در رابطه با مذاکره‌ی بی‌قید و شرط با رییس جمهوری اسلامی ایران است. این دسته معتقدند با شکل‌گیری مذاکره بین جمهوری‌اسلامی  و ایلات متحده تغییرات شگرفی در شکل رابطه‌ی دو طرف و وضعیت بین‌المللی ایران حاصل می‌شود.

گروهی دیگر دقیقا به همین دلیل از رقیب او حمایت می‌کنند. این دسته شکل‌گیری مذاکره بین ایران و آمریکا را باعث محکم‌تر شدن جایگاهنظام جمهوری اسلامی در نظام بین‌المللی می‌دانند و اعتقاد دارند در این صورت با فارغ شدن از مشکلات بین‌المللی سرکوب و فشار بیشتر و منظتری در داخل کشور ترتیب خواهد داد.

گروهی از افراد از پیروزی مک‌کین در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا حمایت می‌کنند. این دسته ضمن اعتقاد به این موضوع که سیاست‌های مک‌کین امتداد سیاست‌های جورج‌دبلیو‌بوش است، معتقدند از آنجا که اوضاع امنیتی عراق و افغانستان رو به بهبود است و با شرایط جدید در آغاز مذاکرات اسراییل با سوریه و گروه‌های فلسطینی (گرچه الآن تا تشکیل دولت جدید در اسراییل مذاکرات در محاق است) سیاست‌های محکمتری‌در مقابل جمهوری اسلامی پی خواهد گرفت و با خیالی راحت‌تر این سیاست‌ها را پیش‌خواهد برد. این افراد امید به دخالت نظامی ایلات متحده و یا لااقل هرگونه حمایت محکم از تغییر رژیم در ایران دارند.

در عین حال گروهی دیگر دقیقا به همین دلیل و به علت نگرانی از وقوع یک‌درگیری نظامی بین ایران و ایالات متحدهو یا وقوع خشونت‌های داخلی در ایران از رقیب مک‌کین حمایت می‌کنند.

از سوی دیگر گروهی در ایران معتقد به تغییر فضای قطبی و اتمیزه‌ی کنونی با انتخاب اوباما به ریاست جمهوری ایالات متحده هستند. این افراد نه‌تنها انتخاب اوباما را باعث کاهش احتمال خشونت و درگیری می‌دانند، بلکه اعتقاد دارند با انتخاب یک فرد با اعتقادات لیبرال در ایالات متحده که از کاهش سطح نظامی‌گری در سراسر جهان حمایت می‌کند و شعار تغییر می‌دهد، باعث می‌شود با تغییر فضای گفتمان و فضای حاکم بر روابط بین‌الملل، گفتمان و فضای حاکم بر مینه‌ی سیاست جمهوری اسلامی نیز تغییر کند. و بالاخص معتقدند انتخاب اوباما بر انتخابات سال آینده‌ی ریاست جمهوری در ایران اثر گذاشته و احتمال انتخاب یک فرد اصلاح‌طلب و میانه‌روتر و غیرنظامی را بیشتر می‌کند.

عده‌ای دیگر نیز باز به همین دلیل از رقیب اوباما حمایت می‌کنند، چرا که امتداد گفتمان وفضای سیاسی حاکم را به نفع جریان طالب دموکراسی و حقوق‌بشر می‌دانند و اعتقاد دارند باقی ماندن فضا به شکل کنونی در دراز مدت باعث متزلزل شدن جایگاه نیروهای اقتدارگرا و مخالف دموکراسی و حقوق‌بشر در ایران است.

در واقع گرایش افراد به یکی از گزینه ها ترکیبی از دلایل فوق است و شاید مجموعه‌ی ذکر شده کل منافع حیاتی‌ای نباشد که ایرانیان از انتخابات امریکا انتظار دارند.

حال ممکن است بگویید «من که همه‌ی اینها رو می‌دونستم. دیگه چه لزومی داشت این چیزای تکراری رو به خورد ملت بدی» اون موقع بنده عرض می‌کنم که این فقط یک صورت بندی از منافع حیاتی ایرانیان در انتخابات آمریکاست . به نظر شخص من این تفکیک برای شناختن جریان های موجود در فضای ایران لازم است. به خصوص در زمانی که جامعه به شدت اتمیزه است و نمی‌توان گرایش های مشترک بین افراد را به درستی تشخیص داد و افراد سیاست را به سکوت برگذار می‌کنند چنین صورت بندی‌ای که از دل آن بتوان گرایش‌های افراد را بررسی کرد لازم است، البته انجام این صورت‌بندی‌ها دم و دستگاه آمار هم می‌خواهد تا در کنار آمار و نظر سنجی کامل شود. به هر حال این یک مقاله‌ی شبه علمی‌ست.