ماجرای فعالیتهای بشردوستانه استینگ خواننده بریتانیایی سال 1981 و دو سال پیش از جدا شدنش از گروه پلیس آغاز شدهبود. جایی که مارتین لوییس تهیهکننده موسیقی راک از او دعوت کرد تا به عنوان خواننده در یک مراسم بشردوستانه که توسط شاخه بریتانیای عفو بینالملل ترتیب دادهشدهبود شرکت کند. در این برنامه استینگ در کنار باب گیلداف، فیل کالینز، جف بک و اریک کلاپتن که مجموعهای از بهترین موزیسینهای راک دوران بودند به اجرای برنامه پرداخت و چندین ترانه معروف گروه پلیس را به تنهایی اجرا کرد. از مزایای این برنامه برای استینگ این بود که او را با فعالیتهای بشردوستانه عفو بینالملل آشنا کرد و از همان زمان عضو عفو بینالملل شد. پنج سال بعد این بار عفو بینالملل آمریکا بود که از استینگ دعوت کرد تا در برنامهای با عنوان «تبانی برای امید (A Conspiracy of Hope)» شرکت کند. در این تور کنسرتهای سراسر قاره آمریکا در طول 11 روز 6 کنسرت خیریه برای افزایش آگاهی عمومی در زمینه حقوق بشر به خصوص در آمریکای جنوبی به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد تاسیس عفو بینالملل برگزار میشد، استینگ در کنار برایان آدامز و گروه یوتو هدلاینرها و گروههای اصلی این تور بودند. درست برگزاری همین کنسرتهای خیریه بود که هم بونو و هم استینگ را به فکر اجرای ترانههایی در حمایت از جنبش زنان و گمشدگان سیاسی آرژانتین و شیلی انداخت. استینگ که برای این کنسرت پس از سه سال جدایی حاضر شدهبود با گروه پلیس روی سن برود بلافاصله پس از پایان کنسرت به شدت تحت تاثیر تصاویر ویدیویی پخش شده در این مراسم درباره زنان شیلیایی قرار گرفت که شوهر، پسر، برادر یا پدر خود را در دوران دیکتاتوری نظامی از دست دادهاند. او بلافاصله دست به کار ساخت ترانهای شد که سال 1987 با عنوان «آنها تنها میرقصند» در آلبوم «…Nothing Like the Sun» منتشر شد، این ترانه عمیق و تاثیرگذار اعتراضی، صحنههایی از رقص ملی شیلی را توصیف میکند که مادران شیلیایی در حالی که عکس پسران، شوهران، برادران و پدران ناپدید شدهشان را در دست گرفتهاند با عکس عزیزانشان میرقصند. در طول دوران حکومت دیکتاتوری نظامی شیلی دهها هزار شهروند این کشور توسط دولت این کشور به صورت غیر رسمی ربودهشدند. دست کم ۲۲۷۹ نفر از ناپدیدشدگان طی ۲۷ سال حکومت نظامی پینوشه در شیلی کشتهشدند و بیش ۳۰ هزار نفر در دوران ربودهشدن در زندان شکنجه شدند.
پسری که نام خود را به یاد نمیآورد
زمانی که در دهه ۱۹۵۰ میلادی گوردون متیو سامنر (Gordon Matthew Sumner) صبحها برای کمک به پدر شیرفروشش جلوی خانههای ساکنان نیوکاسل میرفت تا جای شیشههای خالی شیر را با شیشههای شیر تازه عوض کند، نمیدانست روزگاری با نامی دیگر آنچنان در سراسر جهان معروف خواهد شد که حتی خودش هم اسم خودش را به یاد نیاورد. گوردون ۱۰ ساله بود که پدرش گیتار آکوستیک یکی از دوستانش را برای او هدیه آورد. دوست پدر از بریتانیا مهاجرت کردهبود و جای کافی برای حمل گیتار با خود نداشت، برای همین بود که گیتار را به ارنست متیو سامنر، پدر شیرفروش گوردون سپردهبود. نیم قرن پس از اولین باری که گوردون گیتار را در دست گرفت در مصاحبه با هفتهنامه تایم گفت: «من را کسی گوردون صدا نمیزند، اگر در خیابان کسی فریاد بزند گوردون، من سرم را پایین میاندازم و بیاعتنا رد میشوم.» او در مصاحبهای دیگر میگوید: «مادرم مرا استینگ صدا میکند، بچههایم مرا استینگ صدا میکنند، اصلاً نمیدانم این شخصیت گوردون که از او صحبت میکنید کیست؟» اما گوردون پیش از آنکه استینگ شود راه طولانی و سختی را گذراندهبود. او بعد از تمام کردن مدرسه، در حالیکه تمام وقت آزادش را در حال گوش دادن به موسیقی و رفتن به اجراهای گروه کریم (Cream) (با عضویت اریک کلپتون) و جیمی هندریکس در کافههای محلی میگذراند، مجبور شد برای تأمین هزینههایش مدتی به کارگری ساختمان و مدتی هم بلیت جمعکنی اتوبوس بپردازد. عاقبت پس از مدتی کار کردن برای اداره مالیات در سن ۲۰ سالگی تصمیم گرفت به کالج تربیت معلم نورترن کانتیز برود و بعد از چهار سال تحصیل به عنوان معلم مدرسه در نیوکاسل استخدام شود. او در مدت تحصیل در کالج راه خود را به گروههای موسیقی جز (Jazz) محلی باز کرد و از همین زمان بود که گوردون نام جدید خود را پیدا کرد. سال ۱۹۷۳ زمانی که با گروه فینیکس جزمِن )(Phoenix Jazzmen) در نیوکاسل بر روی صحنه با گیتار به اجرا میپرداخت، لباس زرد و مشکیاش برای او یک لقب همیشگی به جا گذاشت، این لباس که به شکل بدن زنبور رنگآمیزی شدهبود او را با لقب استینگ (Sting به معنای نیش) در بین طرفداران گروه معروف کرد. شغل معلمی استینگ دو سال بیشتر طول نکشید، استینگ ۲۶ ساله بود که نیوکاسل را به مقصد لندن ترک کرد تا به عنوان نوازند گیتار بیس به گروه در حال تاسیس پلیس (Police) بپیوندد. یک سال بعد سال ۱۹۷۸ اولین آلبوم گروه، با همراهی استینگ به عنوان ترانهسرا، خواننده اصلی و نوازنده گیتار بیس منتشر شد. تا سال ۱۹۸۳ گروه سه نفره پلیس ۵ آلبوم دیگر هم منتشر کرد، اما سال ۱۹۸۳ پس از انتشار آلبوم موفق سینکرونیسیتی (synchronicity) که ترانه مشهور «هر نفسی که بکشی Every breath you take» نیز در آن قرار داشت، استینگ به این نتیجه رسید که نمیتواند دیگر با گروه پلیس ادامه دهد، گروه توافق کردند تا به صورت غیررسمی فعالیت گروهی خود را متوقف کنند و هر یک از اعضا جداگانه به موسیقی خود ادامه دهند.
تبانی برای امید
سه سال بعد از جدایی از پلیس بود که استینگ دعوت شد تا برای دومین بار در یکی از برنامههای تور موسیقایی عفو بینالملل شرکت کند. این برنامه شامل ۶ کنسرت در شهرهای مختلف آمریکا با عنوان «تبانی برای امید» و برگزار میشد و قرار بود به عنوان ابزاری برای افزایش آگاهی عمومی نسبت به نقض حقوق بشر در سراسر دنیا برگزار شود. در این برنامه در کنار اجرای موسیقی توسط خوانندگان تصاویر مختلفی از کشورهای جهان در زمینه معرفی افراد شکنجه شده، زندانیان سیاسی و مجازاتهای بدون محاکمه پخش میشد تا چه خوانندگان و چه شنوندگان کنسرت با نقض حقوق بشر بیشتر آشنا شوند. در یکی از این فیلمهای کوتاه پخش شده در کنسرت استینگ، تصاویری از زنان شیلی پخش میشد که در حالی که عکس عزیزان مفقود شده خود را در دست گرفتهاند مشغول رقص ملی شیلی «کوهکا (Cueca)» هستند. کوهکا رقصی سنتی در کشورهای آرژانتین، شیلی، پرو و بولیوی است و برای شیلیاییها به عنوان رقص ملی شناختهشدهاست.
ناپدیدشدگان
ماجرای ناپدید شدگان در شیلی و آرژانتین به اواسط دهه ۱۹۷۰ باز میگردد. ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ در شیلی ژنرال پینوشه طی کودتایی رئیس جمهور منتخب چپگرای این کشور ادگار آلنده را برکنار کرد، همزمان در آرژانتین هم پرونیستهای هوادار خوان پرون رئیس جمهور پیش از کودتای نظامی در این کشور کودتا کردند و با وعده زندگی آزاد و از بین بردن خشونت حکومت نظامی روی کار آمدند. اما با مرگ خوان پرون و سپس ریاست جمهوری کوتاه بیوهاش ایزابل پرون، سال ۱۹۷۶ برای چندمین بار در این کشور کودتای نظامی رخ داد. این بار حکومت نظامی جدید آرژانتین با عنوان جونتا که مانند ژنرال پینوشه از حمایت مالی و سیاسی آمریکا برخوردار بود دوران دیکتاتوری بیرحمانه خود را شروع کرد. هر دو حکومت در شیلی و آرژانتین دستنشاندههای آمریکا برای مبارزه با گسترش کمونیسم و چپگرایی در آمریکای لاتین بودند و هر دو از یک شیوه برای مبارزه با مخالفان خود استفاده میکردند: «ربودن و قتل مخالفان». در طول یک دهه جونتا در آرژانتین و ژنرال پینوشه در شیلی دهها هزار مخالف خود را ربودند و بدون محاکمه به قتل رساندند. دستگیری، محاکمه و اعدام این افراد در هیچ مدرک رسمی و دولتی ثبت نمیشد و هیچکس پاسخگوی خانواده افراد برای یافتن اثری از این گمشدگان نبود، این افراد رسما ناپدید شده معرفی میشدند.
مادران سوگوار
زنان شیلیایی و آرژانتینی که پدر، همسر، پسر یا برادر آنها توسط دولت ربودهشدهبودند، مدتها پیگیر سرنوشت عزیزانشان بودند، اما هیچکس پاسخ آنها را نمیداد. هیچ نیروی پلیسی دستگیری این افراد را تأیید نمیکرد، هیچ دادگاهی آنها را محاکمه نکردهبود و در هیچ زندانی اسیر نشدهبودند. بیمارستانها، گورستانها و کلانتریها از سرنوشت این افراد بیاطلاع بودند، آنها بدون اینکه اثری از خود به جای بگذارند، ناگهان ناپدید شدهبودند و این سرنوشت تنها مختص تعداد کمی از افراد نبود، بیش از ۲۰ هزار مرد شیلیایی و آرژانتینی در طول یک دهه ناپدید شدهبودند و خانوادهشان از آنها بیخبر بودند. این باعث شد تا گروههای مختلف زنان در دو کشور گرد هم جمع شوند و نهادهای غیررسمی برای پیگیری سرنوشت عزیزان ناپدید شده خود تشکیل دهند. این گروه در شیلی به آرپیلریستاس (Arpilleristas) و در آرژانتین به نام مادران پلازا دو مایو (Mothers of the Plaza de Mayo) شناخته میشد. با وجود اینکه تأیید شدهاست تمامی این ناپدید شدگان توسط حکومتهای دیکتاتوری دو کشور کشتهشدهاند اما هنوز بازماندگان زنان روسری سفید آرپیلریستاس در شیلی و پلازا دو مایو در آرژانتین در مراسم دورهای در اعتراض به رفتاری که با عزیزانشان صورت گرفتهاست و هنوز برای پیگیری سرنوشت آنها دور هم جمع میشوند و در مراسم اعتراضی شرکت میکنند.
ترانه
ترانه استینگ با عنوان «آنها تنها میرقصد یا کوهکا سولو» سال ۱۹۸۷ در آلبوم «…Nothing Like The Sun» منتشر شد. این ترانه تاثیرگذار اینگونه شروع میشود: «چرا این زنان تنها تنها میرقصند؟ چرا انقدر غم در چشمانشان است؟ چرا نظامیان اینجا جمع شدهاند؟ چرا صورتشان مانند سنگ است؟» در بخشی از این آهنگ استینگ خطاب به ژنرال پینوشه میگوید: «آهای آقای پینوشه! تو بذر تلخی کاشتهای! سرمایه خارجی از تو پشتیبانی میکند، یک روز این پول متوقف میشود، هزینه شکنجهات تأمین نمیشود، پول تفنگهایت تأمین نمیشود، میتوانی مادر خودت را تصور کنی؟ که با پسر نامرئی خودش میرقصد؟» در بخشی از این آهنگ به زبان اسپانیایی متن ترانه خواندهمیشود و بند تکراری این آهنگ این است: «آنها با گمشدههای خودشان میرقصند، آنها با مردگان خودشان میرقصند، آنها با عزیزان نامرئیشان میرقصند، آنها با پدران، پسران و شوهرانشان میرقصند، آنها تنها میرقصند» در این ترانه مارک نافلر (Mark Knopfler) گیتاریست و خواننده مشهور اسکاتلندی استینگ را همراهی میکند.
۱–
ترانه «آنها تنها میرقصند» تنها فعالیت سیاسی اجتماعی استینگ نیست، او سالها پیش همراه با همسرش ترودی استایلر (Trudie Styler) و رئیس رائونی (Chief Raoni) یکی از رهبران سرخپوستان در برزیل بنیادی برای حمایت از جنگلهای استوایی و حمایت از حقوق سرخپوستان بومی قاره آمریکا تشکیل دادهاند.
۲–
استینگ ترانه آنها تنها میرقصند را چندین بار در اجراهای زنده در نقاط مختلف جهان اجرا کردهاست. بعد از برکناری حکومتهای نظامی در آرژانتین و شیلی استینگ در این کشورها هم این ترانه را اجرا کردهاست در حالیکه تعدادی از زنان روسری سفید شیلی و آرژانتین روی صحنه با در دست گرفتن عکس عزیزان ناپدید شدهشان حاضر شدهاند.
۳–
پینوشه که بعد از برگزاری همهپرسی انتقال به دموکراسی در شیلی حکومت را به رئیس جمهور انتخابی واگذار کردهبود هیچ گاه به دلیل جنایاتی که انجام دادهبود مخاکمه نشد. او پس از مدتی دستگیری در بریتانیا به شیلی بازگشت، اما در آنجا با تصویب قانونی به عنوان رئیس جمهور سابق مصونیت سیاسی کسب کرد. نهایتاً پس از چندین بار تلاش برای محاکمه پینوشه به اتهام ربودن و قتل بیش از ۴۰۰۰ نفر و شکنجه بیش از ۳۰ هزار نفر، پینوشه در بازداشت خانگی در سن ۹۱ سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت. بر خلاف هزاران ناپدید شدهای که هیچ گاه اثری از آنان یافت نشد تا برای آنها مراسم سوگواری برگزار شود، نیروهای مسلح و طرفداران پینوشه مراسم سوگواری مفصلی برای او ترتیب دادند.